ضرورت تدوین سیاستها و راهبردهای کارآمد بازار ERPطی سالهای اخیر، در همسویی با روند جهانی، ما نیز در کشور شاهد انعقاد قراردادهایی بزرگ در زمینه ERP با شرکتهای خارجی بودهایم. علاوه بر آن، چند شرکت نرمافزاری فعال در این حوزه نیز اعلام داشتهاند که موفق به انعقاد قراردادهایی در ابعادی کوچکتر با مشتریان خاص خود شدهاند. به هر تقدیر، در یک نگاه اجمالی، اشتیاق نشان داده شده نسبت به این مقوله از جانب بسیاری از مدیران ارشد سازمانها و شرکتهای بزرگ و متوسط کشور و گرایش وافر به سمت بهرهگیری از محصولات عمدتا خارجی، زمینهساز بروز ابهامات، بحثها و چالشهای مختلفی در این عرصه تخصصی شده است؛ به ویژه اینکه مداخله مسئولین هم در رفع موانع برسر راه تولیدکنندگان داخلی و ساماندهی این مقوله راهبردی(استراتژیک) تاکنون محسوس نبوده است. در ادامه، با تحلیلی این موضوع و ارزیابی ابعاد مختلف آن از منظر کارشناسی، سعی بهعمل خواهد آمد که با تاسی از شعار «جنبش نرمافزاری»، تکیه به آرمان «تولید علم» و تمرکز بر «سند چشمانداز برنامه توسعه بیستساله کشور»، زمینه برای برونرفت از فضای پر ابهام موجود، فراهم گردد.
● ERP چیست؟
از میان تعاریف مختلفی که برای توصیف این واژه وجود دارد، میتوان متذکر شد که ERP (Enterprise Resource Planning) به معنی «برنامهریزی منابع سازمان»، نمایانگر سامانهای است جامع، قدرتمند و انعطافپذیر که با هدف بهبود و تسریع عملکرد فرایندهای پیچیده کسب و کار یک سازمان طراحی شده و از طریق ایجاد بستری یکپارچه، ابزارهای لازم و امکانات مدیریتی مورد نیاز، قابلیت تبادل اطلاعات بهصورت بلادرنگ و مستقیم (Real-time and Online) را بین بخشهای مختلف درون آن با یکدیگر و نیز با محیط پیرامونی سازمان مربوطه، فراهم مینماید. نرمافزارهای ERP شاخص دنیا که طی سالیان متمادی در محیط و فضای کاری عملی و با بهرهگیری از تجارب بهدست آمده از موفقیتهای پیشین (Best Practice ها) توسعه یافتهاند، توسط عرضهکنندگان معدودی در جهان به سازمانهای بزرگ و متوسط متقاضی ارایه میگردند. هرچند از لحاظ ساختاری و ترکیب اجزای آن عموما در ظاهر فرق آنچنانی بین اینگونه نرمافزارها قایل مشاهده نیست، اما مولفههای مختلفی در تعیین اینکه چه نرمافزاری برای چه منظوری مناسبتر است، دخیل میباشند که از میان آنها میتوان به قیمت، ماهیت فناوری بهکارگرفته شده، پیشینه عملکرد شرکت عرضهکننده و نوع دیدگاه آن نسبت به سازمان، درجه رعایت استانداردها(شامل استانداردهای امنیتی)، نحوه و کیفیت پشتیبانی از محصول، سازگاری با شرایط قانونی، اقتصادی و محیطی محل پیادهسازی، چگونگی تعامل با دیگر نرمافزارهای شناخته شده درون و برونسازمانی، ابعاد تحت پوشش قراردادن فرایندهای کاری سازمان، سرعت عمل و توان تحمل بار پردازشی سیستم، میزان یکپارچگی لحاظ شده در آن، سهولت بهکارگیری و قابلیت شخصیسازی، وجود مستندات، قابلیت پشتیبانی از زبانهای مورد نیاز ...، بهعلاوه فهرستی حاوی طوماری از سووالهایی که عموما پیش از پیادهسازی سیستم از مشتری پرسیده میشود، اشاره نمود.
● ماحصل دیدگاهای دستاندرکاران پیرامون این موضوع
طبق بررسیهای بهعمل آمده، اهم دیدگاههای کارشناسی حاکم در این رابطه را میتوان در قالب طبقهبندیهای زیر مورد ارزیابی قرار داد:
۱) آنهایی که عقیده دارند باید بدون مداخله مستقیم دولت، شرایط لازم برای رشد و بهسازی صنایع کشور را از طریق هموار نمودن زمینههای ورود محصولات و خدمات خارجی در این حوزه و تخصیص بوجه کافی برای این منظور، فراهم کرد. به اعتقاد آنان با بهکارگیری بهترین تجارب جهانی در زمینه طراحی، تعریف فرایندها و اجرای موفقیتآمیز این نوع سیستمها در کشورهای مختلف جهان تحت شرایط گوناگون اقتصادی و عملیاتی، و تلاش بیدریغ فعالان این صنعت در دستیابی به موفقیت و محک پیادهسازی سیستم طی سالیان متمادی، هر گونه نگرانی در باره شکست احتمالی پروژههای ERP بر پایه استفاده از محصولات ممتاز خارجی امروزه دیگر تقریبا بیمورد است؛ بهویژه اینکه صدمه شکست چنین پروژهای میتواند پیامدهای بسیار ناخوشایندتری را برای اعتبار جهانی تولیدکنندگان اینگونه سیستمها و دست اندرکاران مربوطه در پی داشته باشد. نظر به اینکه بسیاری از صنایع بزرگ کشور ما تحت لیسانس و یا در تعامل نزدیک با تولیدکنندگان و یا ارگانهای خارجی عمل مینمایند، بعضا آنها با ضرورتهایی مواجه میشوند که تطابق با استانداردهای مورد استفاده در سیستمهای همکاران خارجی را جهت تبادل اطلاعات مورد نیاز ایجاب مینماید. از اینرو، اکثر مدیران و کارشناسان تصمیمگیرنده ما در این حوزهها عملا خود را مقید و ملزم به استفاده از نرمافزارهای صرفا خارجی میبپندارند و در نتیجه، سازمان خود را با گزینه دیگری حتی رویارو نمیبینند.
۲) آندسته از کارشناسانی که بر این باورند که نکات منفی در قبال بهکارگیری محصولات خارجی در این زمینه آنقدر مهم و بنیادی میباشد که مقتضیست هرچه سریعتر دولت پا به میدان نهاده و مانع از آن شود که شرکتهای خارحی از طریق دست نهادن بر این گلوگاه حیاتی، صنایع عمده کشور ما را تحت سیطره خود درآورند. برخی از این گروه معتقدند که اساسا نیازی به سیستمهای پیشرفته خارجی وجود ندارد و برخی دیگر، محصولات موجود در کشور را حتی موثرتر از محصولات خارجی میپندارد. ظاهرا عدهای از تولیدکنندگان نرمافزارهای ERP ما به این فرصت دل بستهاند که قانونی گذرانده شود تا به موجب آن ورود محصولات خارجی به کشور ممنوع اعلام شده و در نتیجه، زمینه برای رونق کسب و کار آنها فراهم شود، که البته این را نمیتوان یک دیدگاه کارشناسانه بهحساب آورد.
۳) گروه سوم آنهایی هستند که به سازمانها توصیه میکنند از خرید محصولات منابع برونسازمانی -چه خارجی و چه داخلی- پرهیز نموده و خود شخصا مبادرت به توسعه سیستمی در چنین ابعادی بهطور اختصاصی بنمایند. صرفنظر از وجاهت و یا عدم وجاهت چنین توصیهای که اتخاذ تصمیم در خصوص آن یک فرایند مدیریتی و تابع شرایط خاص محسوب میشود، در بلند مدت نمیتوان منکر آسیب وارده بر شرکتهای نرمافزاری کشور به دلیل همگانی شدن چنین اقدامی شد که این خود جای بحث دارد.
۴) گروه چهارم معتقد است با وجود رشد چشمگیر و ظهور تعدادی نرمافزار کارآمد داخلی در این حوزه طی سالهای اخیر، در مجموع نه نرمافزارهای ما از منظر امکانات و توانمندیهای مورد انتظار آنچنان قابل رقابت با برخی از محصولات رده بالای خارجی در همه زمینههای کاری هستند و نه اینکه میتوان اذعان داشت که کارشناسان ما هم اینک از تجارب و تخصصهای کافی در این زمینه آنطور که بایست برخوردارند؛ تا آنجا که بشود در این مقطع زمانی بر روی خود اتکایی توان داخلی در همه حالات حساب باز نمود. این گروه بر اساس مطالعه چرخه حیات توسعه سیستمهای ERP در سایر کشورها بر این باور است که تا رسیدن به حد خودکفایی مطلوب، کشور ما حد اقل به چند تجربهی مبتنی بر استفاده از محصولات/خدمات خارجی و ایجاد روابط تنگاتنگ با تعدادی از شرکتهای ذیصلاح تولیدکننده محصول، مشاورهای و پیادهسازی پروژههای ERP نیازمند است. در غیر اینصورت، امکان رشد این فناوری و انتقال دانش و فناوری مربوطه به داخل کشور – در جوی رقابتی و همافزا – دور از انتظار است. با تاکید بر این مطلب که نمیتوان از روند توسعه و بهرهگیری از فناوریهای پیشرفته و تاثیرگذار جهانی غافل ماند، این گروه معتقد است که عامل تعیینکننده هرگونه سیاستهای کلان و ملی ما در این خصوص، انتخاب بین گزینههای کلا خارجی و یا کلا داخلی نیست، بلکه مسیر درست، دستیابی به هدفی است که به دنبال آنیم و نگرشی است که برای سیاستگذاری در این عرصه مورد نیاز است.
● دلایلی در نفی بیاعتقادی نسبت به بهکارگیری محصولات داخلی
در این بخش سعی میشود که به اختصار دلایل اصلی در نفی بی اعتقادی نسبت به بهکارگیری محصولات داخلی و اثرات آن مطرح شود:
▪ عدم اعتقاد به بهکارگیری محصولات داخلی توسط بسیاری از مدیران بنگاههای صنعتی و اقتصادی کشور و گرایش کلی به سمت خرید محصولات تماما خارجی با هدف افزایش اعتبار در بازار، در کنار کاهش ریسک اجرای اینگونه برنامههای حساس و سرنوشتساز، در بسیاری از موارد فاقد توجیه منطقی بهشمار میآید، زیرا:
الف) فارغ از اینکه چه محصولی مورد استفاده قرار میگیرد، اجرای اینگونه پروژهها به سطح دانش، مهارتها و میزان تعهد منابع تامینکننده خدمات مشاورهای و پشتیبانی از سیستم عرضه شده نیز وابسته است. بر این اساس، از آنجا که طرفهای پیادهساز و پشتیبانیکننده از محصولات خارجی عموما شخصیتهای جداگانهای (مستقل از منبع اصلی تامین نرمافزار) میباشند، بهطور منطقی با ریسک مضاعفی از این جهت نیز رو در رو خواهیم بود.
ب) وجود جریانات سیاسی در سطح بینالملل که از یکسو همکاری مستمر منابع خارجی و از سویی دیگر، شرایط مربوط به حق بهرهبرداری (لیسانس) و حتی نسخه (Version) نرمافزار قابل ارایه را تحت تاثیر جدی خود قرار میدهد، عامل دیگری است که بر ریسک این کار میافزاید. شایان ذکر است که در اکثر مواقع، صرفا نسخ قدیمی و از رده خارج شدهی نرمافزارهای پیشرفته عرضه میشود و بعضا فروشندگان سیستمهای ERP خارجی خود را ملزم به تامین لیسانس برنامههای جانبی و/یا پایه که بعضا پیششرط به اجرا در آوردن برنامههای کاربردی اصلی است، نمینمایند.
▪ به رغم رتبه پایین کشور ما در زمینه شاخصهای عمومی در حوزه ICT – همچون شاخص آمادگی الکترونیکی (E-Readiness Index) و یا شاخص آمادگی شبکهای (Network Readiness Index) – اما طبق شواهد موجود، سطح اعتبار علمی کشور در زمینه بهرهگیری از فناوریهایی چون معماری سازمانی (EA)، مدلسازی فرایندهای سازمانی (BPM)، مهندسی مجدد فرایندها (BPR) و امثال آن که رابطه هر یک از آنها با ERP کلیدی محسوب میشود، ظاهرا در سطح منطقه سرآمد و در ابعاد جهانی، بهطور نسبی قابل قبول و رضایتبخش تصور میشود.
▪ هر چند در مجموع فاصله نسبتا زیادی بین تجارب بهکار گرفته شده در نرمافزارهای طراز اول جهانی و نرمافزارهای توسعه یافته در کشور بهچشم میخورد، اما با نگاهی روزآمد و غیرمغرضانه به اقدامات صورت پذیرفته در کشور طی چند سال اخیر متوجه پیشرفتهای عمدهای در این زمینه خواهیم شد؛ تا آنجا که میشود بر ادعای تعدادی از تولیدکنندگان ما مبنی بر اینکه در بخشهایی از یک سیستم ERP جامع حتی به برتریهایی از نقطه نظر تکنولوژی (فناوری) نیز دست یافتهاند، صحه گذاشت. مضافا اینکه طبق شواهد موجود، بهنظر میرسد که اقدامات موثری در کشور در زمینه تعریف Next Practice ها – با استفاده از تجارب Best Practice ها – در حال شکل گرفتن است (خاطر نشان میدارد که Best Practice در دیگر مشورها را الزاما نمیتوان Best Practice در کشوری دیگر که تابع شرایط متفاوتی است، بهحساب آورد).
▪ نظر به اینکه عموم فعالان کشور ما در این حوزه آنهایی بهحساب میآیند که به بسط دامنه کاری خود – با عنایت به جایگاه و فراخور نقشی که تا کنون ایفا میداشتهاند – پرداخته و در این راستا از حمایتهای دولتی برخوردار نبودهاند، لذا دستآورد فوق در چنین شرایطی بیشک نویدبخش پیشرفتهای چشمگیر آینده است.
▪ سطوح پایین هزینهها، نبود مشکل زبان، امکان فراهم نمودن خدمات پشتیبانی قابل اتکا و مقرون به صرفه (با عنایت بر این مطلب که پیادهسازی سیستم مربوطه را میشود سرآغاز مجموعهای از نیازمندیها در زمینههای مختلف خدمات پشتیبانی بهحساب آورد)، آشنایی به ضوابط و قوانین حاکم (از قبیل قانون کار، ضوابط استخدامی و احکام پرسنلی) و فرایندهای مالی/ مالیاتی و شرایط تجاری/اقتصادی محلی (بومی)، تسهیل در امر آموزش و تعریف رویههای اجرایی، امکان اعمال تمهیدات امنیتی خاص و متمرکزسازی طرفهای قرارداد (کاهش تعداد آنها)، وجود نیروی کار باهوش و ارزانقیمت، کاهش چشمگیر هزینههای دادرسی در صورت بروز اختلافات، و بسیاری از ویژگیهایی از این قبیل را میتوان امتیازاتی به نفع انتخاب محصولات داخلی در نظر گرفت.
● ضرورت اعمال سیاستهای ویژه توسط مسئولین عالیرتبه
حضور پر رنگ و فعالانه دستگاههای مسئول جهت اتخاذ سیاستهای کارآمد و هدایت مدبرانه این مهم بنا به ضرورتهای زیر غیر قابل اجتناب است:
▪ با تاکید بر جایگاه ERP بهعنوان رکنی کلیدی و موثر در حوزه صنایع مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT Intensive Industries) – با پیشگامی صنایعی چون خودروسازی، نفت و گاز، و بانکداری که ادامه حیات هر یک از آنها تا حد زیادی به فناوری مذکور وابسته است –، ذکر این نکته جایز است که نقش دولتها در ممالک پیشرو در رفع موانع و تنگناهای بر سر راه صنایع یاد شده، نه تنها موجب بهحرکت در آوردن صنایع مذکور، بلکه توانمندسازی و پویایی طیف گستردهای از صنایع وابسته نیز شده است.
▪ برخلاف سایر کلانسیستمهای مورد استفاده، همانگونه که اشاره بهعمل آمد، ابعاد یک سیستم ERP جامع میتواند کلیه فرآیندهای یک سازمان را به همراه روابط بین آنها در لایهها و سطوح مختلف کاربردی و کاربری در بر گرفته و صنعت مربوطه را به طور کامل به خود متکی سازد. آز اینرو، گذشته از وارد آوردن بار مالی سنگین بر آن سازمانها، احتمال وابستگی بیش از حد به منابع تامین و پشتیبانی برونسازمانی– بهویژه منابع خارجی – و پیامدها/کارشکنیهای ناشی از آن، وجود دارد. درنتیجه، به صرف منافع منسوب به بهرهگیری از این قبیل سیستمها، قطعا نمیتوان از این میزان وابستگی سازمانهای کشور – به ویژه صنایع محوری و زیر بنایی مملکت – به شرکتهای خارجی به آسانی گذشت.
▪ با یک محاسبه ساده در مییابیم که در صورت ادامه روند موجود به سمت بهکارگیری محصولات گرانقیمت (چند میلیون دلاری) خارجی، کشور ناگزیر خواهد بود که به امید ارتقای بهرهوری، ظرف پنج تا ده سال آینده مبالغ ارزی سرشاری را صرف خرید چنین محصولاتی بنماید که تنها اختصاص بخش ناچیزی از این مبلغ میتواند سرمنشا تحولاتی بنیادین در زمینه توسعه صنعت نرمافزاری کشور و ارتقای جایگاه ایران در عرصه ERP جهانی باشد.
▪ نه تنها توسعه یک نرمافزار تمامعیار ERP (در مقیاس Enterprise) از توان و استطاعت مالی و فنی شرکتهای متوسط و حتی بزرگ نرمافزاری ما خارج است، بلکه این توسعه نمیتواند در یک لابراتوار در بسته تحقق یابد، زیرا که به یک محیط عملی جهت تبلور و ارتقا به سطح کارایی مورد نیاز، احتیاج است.
▪ اینکه از ارگانهای بزرگ خصوصی کشور ما توقع داشته باشیم که به تنهایی بخواهند در جو کنونی این رسک را متقبل شده و متولی انعقاد قراردادی با یک شرکت داخلی جهت توسعهی کامل یک سیستم جامع شوند، دور از انتظار است.
▪ اینکه میشود در شرایطی خاص – منوط به رعایت استانداردها و اصول پایه – برخی از اجزا (ماجولها)ی یک سیستم ERP را از طریق تولید کنندگان مختلف (داخلی و یا خارجی) تهیه نمود و آنها را در کنار یکدیگر و به صورت تلفیقی (Hybrid) بهکار گرفت، به نحوی که تواما یک سیستم واحد و یکپارچه را تشکیل دهند. شایان ذکر است که یکپارچگی مورد اشاره و نیاز به سیاستگذاری در این خصوص از چند منظر قابل تعریف است؛ از جمله، امکان افزودن ماجولهای جدید، تحت پوشش قرار دادن دیگر فرایندها و یا بخشهایی از یک فرایند، از لحاظ ماهیت و تنوع اطلاعات قابل مبادله بین ماجولها و یا فرایندهای مختلف، و امثال آن.
● پیشنهاد
مقتضی است که سیاستهایی را در پیش گیریم که مانع از حرکتهای بیرویه و تحلیل نشده دستگاههای دولتی و یا شر کتهای خصوصی به سمت خریداری نرمافزارهای صرفا خارجی شود تا زمینه برای رشد دستاندرکاران داخلی در این حوزه(اعم از تولیدکنندگان، مشاوران، تحلیلگران و امثال آن) و ارتقای سطح بهرهگیری از این فناوری فراهم گردد.
به هر صورت، پیش از بحث در باره جزییات این پیشهاد، باید توجه داشت که اساسا سه نوع مخاطب (مشتری) برای نسل جدید سیستمهای ERP (ERP II) – مشتمل بر هسته مرکزی ERP و سیستمهای جانبی، همچون CRM، SCM، KM، BPM و غیره، تماما در محیطی یکپارچه – در کشور متصور است:
الف) سازمانهای بزرگ دولتی و یا ارگانها و نهادهای زیربنایی/محوری وابسته به دولت
ب) ارگانها/مجموعههای دولتی که نوع فعالیت آنها عمدتا از منظر خدماتی قابل تعریف است
ج) شرکتها و مراکز بزرگ و متوسط خصوصی با ماهیتهای کاری مختلف
بهنظر میرسد به صلاح مملکت نیست که گروه «الف» مجاز به عقد قرارداد خرید محصولات خارجی در این خصوص باشند(بهرهگیری از تجارب و دانش منابع خارجی مستثنی از این غائله است). این، در واقع، یک فرصت طلایی برای شرکتهای داخلی است که وارد این بازار شوند. هرچند محدودیت فوق میتواند تا حد زیادی برای گروه «ب» نیز مصداق داشته باشد، اما باید عنایت داشت که نیاز این گروه عمدتا از طریق استفاده از سیستمهای مدیریت فرآیندهای کاری (BPMS) – به عبارتی، سیستمهای «شبه ERP» – قابل تامین خواهد بود. اینگونه سیستمها که از موتور اجرای جریانهای کاری (WFM) بهرمند بوده و بر پایه معماری سرویسگرا (SOA) بنا نهاده شدهاند، امکان مدلسازی، شبیهسازی، اجرا و پایش فرآیندهای سازمان را فراهم نموده و علاوه بر مکانیزه کردن و خودکارسازی فرآیندهای کاری، باعث ایجاد پویایی، یکپارچگی، و اتوماسیون هر چه بیشتر میشوند.
با حفظ حق انتخاب برای گروه «ج»، لازم است که با بهکارگیری و اعمال یکسری برنامهها و تمهیدات تشویقی و انگیزشی، آنها را ترغیب نمود که حد اقل بخشی از نیازمندیهای خود را از طریق منابع داخلی تامین کنند.
در مجموع، بهمنظور تقویت بنیه داخلی و دستیابی به بازدهی بالا از فعالیتهای مبتنی بر کاربرد ERP در کشور (بعضا با بهرهگیری از محصولات/خدمات خارجی و داخلی به صورت تلفیقی)، اقدام در خصوص مقولههای زیر را ضروری مینماید:
▪ تعیین مولفهها و شاخصهای اساسی که در انتخاب یک سیستم ERP کارآمد باید مورد توجه قرار گیرند.
▪ استخراج نیازمندیهای کسب و کار و ایجاد یک پایگاه اطلاعاتی جامع در این خصوص به تفکیک حوزههای مختلف صنعت و ایجاد زمینههای تعامل بین متقاضیان و تولیدکنندگان محصول/ عرضهکنندگان خدمات تخصصی در این حوزه
▪ اقدام در خصوص قانونمندسازی، استانداردسازی، شفافسازی و رتبهبندی محصولات/خدمات تخصصی قابل ارائه و حمایت از توان داخلی موثر در این رابطه
▪ تلاش در جهت تولید علم و خبرگی، و نیز سازماندهی لازم به منظور ارتقا کشور به جایگاه شایسته
▪ ایجاد و حمایت از مرکزی تخصصی برای هدایت و سیاستگذاری در قبال این موضوع
▪ اقدام درخصوص راهاندازی مراکز آموزشی، تحقیقاتی و اطاقفکرهای اثربخش به منظور تولید و تربیت معماران و کارشناسان خبره مورد نیاز
▪ حمایت از تشکلهایی که بهصورت تخصصی در این زمینه به فعالیت اشتغال دارند.
▪ در راستای اهداف قابل پیگیری کشور در این خصوص، برقراری ارتباط و روابط تجاری موثر با تعدادی از تامینکنندگان خارجی محصولات قابل اتکا و مقرون به صرفه در این زمینه و نیز شناسایی و ایجاد زمینههای همکاری با آندسته از شرکتهای مشاورهای/خدماتی خارجی واجد شرایط که قادر باشند شرکتهای ما را در زمینههای مختلف تحلیلی (Analysis)، پیادهسازی (Implementation) و نیز ارزیابی (Evaluation) به نحو کارآمدی از مساعدتهای لازم بهرهمند سازند.
فرهاد جواهردشتی کارشناس فناوری اطلاعات
اخبار فنآوری اطلاعات ایتنا
نظرات شما عزیزان: