وقتی گلی مثل تو در باغچه دلم شکفته ،
یک گلستان است که در دلم نهفته
و اینجاست که عطر حضورت همان هوای نفسهای من است ،
و با این نفسهاست که عاشق مانده ام ،
تو مال منی و من از همه کس بی نیاز مانده ام
وقتی در لحظه های خواستنت تو را در کنار خودم دارم ،
چرا به دنبال تو بیایم ، تویی که همیشه در قلبمی و میتپی برای عشقمان
تو در خانه عشقمی و من تکیه گاهت ، عشق من خیلی میخواهمت...
این تو بودی که به من عشق دادی ، نفس دادی ،
این تو بودی که معنای زندگی را به من یاد دادی
این تو بودی که محبتهایت مرا عاشق کرد ،
مهربانی هایت مرا اسیر دلت کرد...
این تو بودی که مرا به اوج بردی ،
دستانم گرفتی و مرا تا آنجا که هر دویمان آرزو داشتیم بردی
وقتی یکی مثل تو را دارم ، چرا باید از غم و غصه بنالم؟؟؟
همیشه شاد میمانم و آواز عاشقی را میخوانم
نظرات شما عزیزان: