رنگ های تمیز کننده
برای رنگ کردن تنها 997 گرم پارچه معمولا چیزی بین 25 تا 40 گالن (94 تا 170 لیتر) آب هدر می شود. حالا این میزان را در میلیون ها تی شرت، پیراهن و دیگر اقسام لباس هایی که روزانه ساخته می شوند ضرب کنید تا از این راه حدودی از رقم هولناک هدر رفت آب دستتان بیاید.

تازه هیچ صحبتی از میلیون ها تن پسماند شیمیایی این فرایند نکرده ایم. چندی پیش اما شرکت هلندی دایکو در این فرایند به جای آب از دی اکسید کربن فوق بحرانی (دی اکسید کربن مایع که در دما و فشار بحرانی نگهداری می شود) استفاده کرد. به این ترتیب پارچه ها تقریبا تمامی رنگ را بدون تولید فاضلاب جذب کردند و تازه 95 درصد CO2 هم برای استفاده در نوبت بعدی بازیافت می شود.
این پروژه اگرچه هنوز فرایندی تحقیقاتی است اما شرکت نایک به عنوان شریک اصلی برنامه نخستین قصد دارد تا 50000 تی شرت ساخته شده از این روش را تابستان امسال روانه بازار کند.
کوله پشتی تصفیه کننده آب
تصفیه آب یکی از مهمترین راه حل ها برای مشکل جابجایی آب آشامیدنی است. به تازگی کوله پشتی های تاشویی از پلی پروپالین بافته شده (با درجه صنعتی) ساخته شده که می تواند 5.3 گالن (20 لیتر) آب را در خود نگه دارند؛ آن هم در حالی که یک هفتم وزن کمتری از گالن های پلاستیکی متعارف دارند.

این کوله ها را می توان زیر نور آفتاب گذاشت تا اشعه ماورای بنفش آب را ضد عفونی کند. در عین حال توپی انتهای کوله هم همچون شیر آب عمل کرده و نیاز به باز کردن روی آب را از بین می برد.
تبدیل جلبک به همه چیز

شرکت اورجین اویل چندی پیش دستگاه جمع آوری جلبک های روی آبی طراحی کرد که می توانست در هر دقیقه یک گالن آب پر از جلبک را پاک کند و جلبک ها را برای تبدیل به سوخت زیستی و دیگر محصولات مرتبط در مراحل بعد فشرده سازد. شایان ذکر است اولین نمونه تولیدی این دستگاه حوالی تابستان امسال به فرانسه صادر خواهد شد تا در مزارع مورد استفاده قرار گیرد.
اقوام ساکن در ایران قبل از ورود آریایی ها :
بطور کلی اقوام زیر در سکنه ی بومی فلات ایران پیش از ورود آریایی ها به شمار می آمدند :
گروه نخست مردمانی که از نواحی اطراف دریاچه رومیه تا منطقه ی علیای رود دیاله شناسایی شدند و عبارتند از : ( گوتیان ) که به نواحی شرقی بیشتر گرایش داشته و دیگر ( لولوبیان ) که قلمرو آنها بیشتر به اطراف باختر گسترانیده شده بود و نیز ( کاسیان ) که در ناحیه ی جنوب غربی یعنی در منطقه علیای رود دیاله و کرخه ساکن بودند . و گروه دوم ساکنان کرانه ی دریای مازندران که به ( کاسپیان ) معروفند . و از دیگر ساکنین در حاشیه ی بحر خزر می توان به ( کادوسیان ) ، ( گیل ها ) ، ( تپوریان ) یا ( طبرستانیان ) و ( ماردها ) یا ( آماردها ) که در منطقه ای بین سرزمینهای تحت اشغال و سکونت تپوریان و کادوسیان مسکن داشته اند . و سومین گروه مردمانی هستند که در سواحل آبی جنوب فلات ایران یعنی در کرانه های خلیج فارس سکونت داشتند که اینها احتمالاً مردمانی تیره پوست بودند و علاوه بر این در دره های غربی کوه زاگرس ( حوریان ) زندگی می کردند که در میان این اقوام ( کاسیان ) از نظر پیشرفت و فرهنگ معیشتی دارای ویژگی های برجسته ای نسبت به اقوام دیگر بودند .
کاسیان اندکی پیش از سال 1600 قبل از میلاد بصورت قومی از ارتفاعات ایران وارد بین النهرین شده و حوریان نیز در حدود سال 2200 پیش از میلاد در نیپور ( حومه بابل ) می زیستند و بعدها بصورت دسته های انبوهی به نواحی شرق دجله مهاجرت کردند . حوریان و کاسیان تمدن ارزشمند و چشمگیری نداشتند که مورد توجه و تقلید مردمان آن زمان قرار گیرد .
فلات ایران در زمان ورود آریایی ها :
با ورود آریایی ها به داخل فلات ایران و بیرون راندن مردمان بومی ( حوریان و کاسیان ) ، آریایی بودن بصورت یکی از شرایط حاکمیت و حتی صلاحیت زیستن در این ناحیه در آمد . ایرانیان آریایی تبار خود را ( اصیل ) و ( آزاده ) قلمداد می کردند و این عنوان آنان شامل امتیازات ویژه ای بود که قومها و قبایل دیگر از آن بی بهره بودند .
فلات ايران از هر جهت براي زندگي و سكونت مساعد بود . و سرزميني كه آريايي ها وارد آن شدند ايران يا سرزمين آريايي ها ناميده شد . آریایی ها شامل سه گروه ماد ، پارس و پارت بودند . مادها در غرب ، پارس ها در جنوب و پارت ها در شمال شرقي فلات ايران ساكن شدند . اين سه گروه از آن پس ايرانيان ناميده شدند و تا مدت ها به زندگي كوچ نشيني و دام داري ادامه دادند . گروهي درنواحي كوهستاني ، گروهي در نواحي مرتفع كوه ها و در زمستان به دامنه ي كوه ها رفتند و گروهي ديگر به دشت ها روي آوردند .
البته کمی آب و خشکی هوا در اکثر مناطق ایران به ویژه همزمان با ورود آریایی ها مشکلات فراوانی را در امر کشاورزی و اقتصاد برای جامعه آریایی به وجود آورد . آریایی های مهاجر به فلات ایران با تحمل سختی ها و مشقات فراوان ، ابزار و امکانات آبیاری مصنوعی زمینهای خشک را فراهم کردند تا بتوانند زمینهای مورد نظر خود را آباد و قابل کشت سازند این تلاشها از خصوصیات آریایی های ایرانی در تامین زندگی آنان می باشد . تلاش در مسیر زراعت در زمینهای خشک آن چنان اهمیت یافت که در تفکرات مذهبی آریایی ها در شمار کارهای خوب قلمداد شد و پیوسته ستوده می شد .
حکومت ها :
مورخین تاریخ اسطوره ای ایران باستان معتقدند که آریایی ها چهار دولت تشکیل داده که اولین آن به دولت داستانی جمشید که دوره های آن را باید به زمان زندگی آریایی های ایرانی و هندی با هم دانست ، دومین دولت نیز به دولت داستانی فریدون معروف است که زمان تشکیل آن را باید در همین زمان ( کمی بعد از جمشید ) دانست . و دو دولت دیگر را به منوچهر و زاب نسبت داده اند که دوره های آن متعاق است به آریایی های ایرانی در شمال خاور فلات ایران اسکان و استقرار یافته و در عین حال زیر فشار مردمانی بودند که از طرف شمال به طور پی در پی به آنان حمله می کردند .
ولی سه قوم از نژاد آریایی در گوشه و کنار فلات ایران مناطقی را فتح کرده و در آنجا ساکن شدند و تاریخ این مناطق را به نام خود ثبت کردند . که تشکیل نهادهای حکومتی توسط این اقوام آریایی نژاد بسیار با اهمّیت است .
نهادهای حکومتی این سه قوم عبارتند از :
در شرق و شمال خاور ایران باکتری ها ( باختری ها ، بلخی ها ) که در آغاز هزاره ی یکم یا در طول سده ی دهم پیش از میلاد برای خود حکومتی به وجود آوردند . باختری ها را می توان در بخش اسطوره ای تاریخ ایران و با سلسله ی کیانی که تا اواخر ششم پیش از میلاد به گونه ای رسمی از آن نام برده شده و ( ویشتاسب ) به عنوان والی باکتر معرفی شده که فرمانبردار شاهان متقدم هخامنشی یعنی کوروش دوّم ( 559 – 529 ق.م ) و کمبوجیه دوّم پسر و جانشین کوروش ( 529 – 522 ق.م ) بوده و پس از داریوش یکم (522 – 486 ق.م ) است و در کتیبه های خود او نشانه های کافی و کاملی از این واقعیت وجود دارد .
قوم دیگر مادها هستند که در غرب ایران و در اواخر سده هشتم پیش از میلاد تشکیل دولت مادها را به آنان نسبت می دهند . آنها بیشتر بصورت قبیله ای زندگی می کردند و نظام اداره حکومتی متداول در میان قبایل در بین آنها معمول بوده است .
قوم سوم در جنوب و به خطّه پارس آمدند و آنچه آشوریان به عنوان منطقه پارسوماش یا پارسواش به عنوان باج گذاران خود نام می برند ابتدا باید آن را در جنوب دریاچه ارومیه یافت . پارس ها در اواسط سده ی هشتم پیش از میلاد دولت هخامنشی را بنیان نهادند و پیش از تشکیل حکومت خود توسط کوروش دوّم فرمانبردار مادها بودند که با از پای در آوردن دولت ماد و گرفتن قدرت از دست آستیاگ آخرین شاه ماد ، امپراطوری نیرومندی را به وجود آوردند که به گونه ای مستمر به قلمرو آنان افزوده می گشت و این قلمرو زمانی از سواحل رود دانوب در اروپا تا حبشه در افریقا را در بر می گرفت .
آریایی ها
آريايي ها اقوامی چادرنشين و كوچ نشين بودند كه دام داري می کردند و همراه با دام هايشان در كنار رودخانه ها و چراگاه ها زندگي مي كردند . البته سرزمینی که اقوام اصلی آریایی ها در آن می زیستند به درستی معلوم نیست ولی برخی آن را شمال کوه های هندوکش و یا اندکی فراتر از آن در روسیه ، حوالی دریاچه آرال و در اطراف رودخانه های جیحون و سیحون تا امتداد شمال خاور افغانستان امروزی و شمال فلات ایران می دانند .
با تمام مداد رنگی های دنیا ، به هر زبانی که بدانی یا ندانی
خالی از هر تشبیه و استعاره و ایهام ، تنها یک جمله برایت خواهم نوشت
دوستت دارم خاص ترین مخاطب خاص دنیا . . .
::
::
کسی آیا می داند ؟
پس از یاد گرفتن نام تو ، پس از “ دوستت دارم ”
به چه می نازد الفبا ؟
چطوری بگم دوستت دارم
یکنفر تعریف میکرد که هنوز بعد از ۲۵ سال، عاشق زنش است و حضور او در زندگیاش هنوز برایش روزمره و عادی نشده است…
تعریف میکرد، یک صبح معمولی، وقتی زنش از خانه بیرون رفته، به او پیامک، زده و برایش تعریف کرده که چقدر هنوز در زندگی او نو تازه و هیجانانگیز است و او را دوست دارد… این یکنفر، آدم خوشبختی است. نه به خاطر اینکه عشق زندگیاش را پیدا کرده و با او شاد است، بلکه به خاطر اینکه خیلی خوب میتواند این دوست داشتن را به زبان بیاورد و با کسی که دوستش دارد، درباره آن حرف بزند؛ کاری که خیلیها آن را بلد نیستند و خیلیها هم از انجام آن صرفنظر میکنند. ما به شما کمک میکنیم تا کسی باشید که حرفهای دلش را با آن که دوستش دارد، قسمت و لذتی ناب وارد زندگیاش کند.
سایت ها زرد ایرانی در تازه ترین جنجال خبری با انتشار تصاویری، مدعی شدند که یک خواننده مشهور غربی، ایرانی از آب درآمده است!
این سایت ها ضمن کشف نام خانواده شکیرا، نوشته اند: بتازگی شایعه شده است که خانم شکیرا از پدر و مادر ایرانی متولد شده است و اصالتا ایرانی است شکیرا (شکیلا دیبافر) بعد از سی سال به آغوش خانواده اش بازگشت!
این سایت ها که تنها منبع انتشار چنین خبری در کل جهان هستند، نوشته اند: شکیرا هنرپیشه و خواننده معروف اسپانیایی بعد از سی سال جدایی خانواده خود را یافت. منوچهر و نوش آفرین دیبافر، مادر و پدر شکیرا، که از درباریان به نام زمان شاه بودند پس از انقلاب به امریکا مهاجرت کرده و پناهنده شدند. ولی به دلیل مشکلات سیاسی و مالی سرپرستی شکیرا را که آن زمان کودکی ۲ ساله بود، به خانواده ای اسپانیایی سپردند. تا این که ماه گذشته شکیرا به کمک خانم اپرا ویفری، مجری معروف اپرا شو، موفق به دیدار خانواده اش در امریکا شد.
_________________________
این سایت ها که تخصص شان، «به بهره برداری رساندن پروژه ایرانی شدن چهره های مشهور جهان» است، اضافه می کنند: وی گفت بسیار از این دیدار خوشحال است و دوست دارد وقت بیشتری را صرف خانواده اش کند. او همچنین گفت که با وجودی که در اسپانیا و با فرهنگ اسپانیایی بزرگ شده است اما دوست دارد درباره ریشه های ایرانی خود تحقیق کند. این در حالی است که چنین خبری در سایت های معتبر انگلیسی زبان ، اساساً وجود ندارد!
در شهر غربت ای خدا هرگز تو ازارش مکن
هر چند او از رفتنش چشمان من گریان نمود
لیک ای خدای مهربان از غصه پر بارش مکن . . .
************************************
تو بارون که رفتی شبم زیرو رو شد
یه بغض شکسته رفیق گلو شد . . .
****************************
احساس سوختن به تماشا نمی شود
آتش بگیر تا که بدانی چه می کشم . . .
******************************
این دلی که شکستی مال من نبود
خیلی وقت پیش تقدیم به تو شد
خوشحالم چون حالا میتونم جای دل سنگ بذارم تو ســ ــینه . . .
خانوم خوشگِله برسونمت؟؟؟؟؟؟؟
خوشگله چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟؟؟؟
اینها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!
بیچــاره اصـلا" اهل این حرفـــــها نبود...این قضیه به شدت آزارش می داد
تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود و
به محـــل زندگیش بازگردد.
روزی به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت...
شـاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی....!
دخترک وارد حیاط امامزاده شد...خسته... انگار فقط آمده بود گریه کند...
دردش گفتنی نبود....!!!!
رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد...وارد حرم شدو کنار ضریح
نشست.زیر لب چیزی می گفت انگار!!! خدایا کمکم کن...
چند ساعت بعد،دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد...
خانوم!خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان زیارت کنن!!!
دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود را
به خوابگاه برساند...به سرعت از آنجا خارج شد...وارد شــــهر شد...
امــــا...اما انگار چیزی شده بود...دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..!
انگار محترم شده بود... نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی کرد!
احساس امنیت کرد...با خود گفت:مگه میشه انقد زود دعام مستجاب
شده باشه!!!! فکر کرد شاید اشتباه می کند!!! اما اینطور نبود!
یک لحظه به خود آمد...
دید چـــادر امامــزاده را سر جایش نگذاشته
چگونه دست دلم را بگيرم ودر كنار
دلتنگيهايم قدم بزنم
در اين خيابان
كه پر از چراغ و چشمك ماشينهاست
...نه آقايان:
مسير من با شما يكي نيست
از سرعت خود نكاهيد
من آداب دلبري را نمي دانم
هـــــــر نفـــس ،
درد اســـت که میکشـــم !!!
ای کــاش یا بـــــــــــودی ،
یـــــا اصـــلا نبودی !!!
ایـــــن که هســـتی
و کنــــارم نیســــتی ...
دیـــــــــوانه ام میکنــــــــــد . . . .