سازمان فراماسونری ایران درنخستین دوره حیات خودچهره ای کاملاً فرانسوی داشت. اگرچه دردوره های بعد لژهایی با وابستگی انگلیسی، آمریکایی وآلمانی درایران تشکیل شد، شکی نیست که نخستین بیگانگان بنیانگذارفراماسونری درایران فرانسویان هستند.
شکل گیری و تثبیت لژ بیداری ایران به عنوان اولین لژفراماسونری کشورمان، معلول شرایطی است که شناخت آنها بر ما لازم است. تحقق این شرایط موجب شد که پس ازیک دوره بی ثباتی ونبود پایگاه مستحکم برای پاگیری محافل فراماسونری، لژبیداری ایران شکل بگیردوآن قدرعمرکند که جریان فراماسونری ایران را به لژهای دیگرپس ازخود پیوند داده، ویک جریان مستمراز طریقت های ماسونی را درتاریخ معاصرکشورمان تصویرکند.
دریک نگاه کلی می توان دلایل زیر را برای شکل گیری ودرمرحله بعد ثبات نخستین لژ رسمی فراماسونری درایران برشمرد.
دونمهها و ترکان فراماسون شده در جمعیت اتحاد و ترقی بودند که، چند سال بعد، با هدایت لژ فراماسونری آلمان که «ترکان جوان» را هدایت میکردند، دولت عثمانی را، به طرفداری از آلمان وارد جنگ جهانی اول کرده، با خیانتهایی که کردند، آن را به شکست کشانده، تجزیهاش کردند و «ترکیه نوین» یعنی یک رژیم سیاسی لائیسیته را پایهریزی کردند.
در دنیای کنونی سازمان پنهان روش فراماسونری برای جذب و تاثیرگذاری بیشتر روی طیف های متفاوت مخاطبان از هنرهای مختلف استفاده می کند، اما به شیوه ای که مخاطب کمترین سوء ظنی نمی برد و بدون آنکه خود بداند با آنها همراهی می کند. برای بررسی چگونگی نفوذ فراماسونری در هنر و ورزش با حجت الاسلام علی قهرمانی، مدیر موسسه ندای فطرت به گفت و گو پرداختیم که مشروح آن را می خوانید.
دو سال پس از ورود عسکرخان به تشکیلات ماسونی فرانسه، میرزا ابوالحسنخان ایلچی (خواهرزاده و شوهر خواهر میرزا ابراهیم خان کلانتر، ملقب به اعتمادالدوله که یهودیالاصل و جدیدالاسلام نیز بود)، هفت ماه پس از ورود به انگلیس در ۱۴ یا ۱۵ ژوئن ۱۸۱۰، با تشریفات با شکوهی، به جرگه فراماسونری پیوست و به او مقام شامخ «استاد اعظم پیشینِ» گراندلژ انگلستان و «استاد اعظم منطقهای» ایران اعطا شد.
صفحه قبل 1 صفحه بعد